زندگی روی ترن هوائی
2007/03/25
در موقعیت دشوار ایرانی بودن...

من، یک خبرنگار بیچاره بی بی سی فارسی، بعد از یک روز سخت کاری، نشسته ام توی یک قطاری و به سمت خانه ام می روم و فکر می کنم، به آخرین خبرهایی که در آخرین لحظات کار کردیم، بعد یک هو می بینم که یک روزنامه نامرد بریتانیایی با تیتر درشت نوشته که «ایرانی ها ملوانان بریتانیایی را گرفتند» و بعدتر می بینم که همان روزنامه نامرد با تیتر ریزتر نوشته که «15 نفر در خلیج عربی ربوده شدند.»

بعد، من روزنامه نگار ایرانی به این فکر می کنم که ایرانی ها با اقدامشان در دستگیری ملوانان بریتانیایی چقدر نگاه ها را نسبت به ایران عوض می کنند و چقدر مردم را دشمن ایران می کنند و باز به این فکر می کنم که اگر ایران این اقدام را انجام نداده بود این روزنامه نامرد خلیج فارس را خلیج عربی نمی کرد و من انقدر گرفتار موقعیت «ایرانی بودن» نشده بودم و انقدر خجالت نمی کشیدم لابد.

امّا من روزنامه نگار بی بی سی فارسی به این فکر نمی کنم که همین بخشی که خودم قسمتی از آن هستم، همین که بی بی سی فارسی هم هست، تا یک ساعت پیش خجالت نکشیده بود و خلیج فارسش شده بود خلیج و من هیچ خجالت نکشیده بودم.

و تازه من به این هم فکر نمی کنم که تمام نقشه های تلویزیون بی بی سی هم با خلیج یا خلیج عربی به دنیا نشان داده می شود و این هیچ ربطی هم به دستگیری ملوانان بریتانیایی ندارد.

لابد من روزنامه نگار بیچاره ایرانی بخش فارسی بی بی سی فکر می کنم که همه چیز به خاطر همین دستگیری است، اگر این ها متجاوز هم باشند باز هم طبق عرف دیپلماتیک حقشان نبوده که دستگیر شوند و اگر دستگیر نمی شدند نه آن روزنامه نامرد بریتانیایی خلیج فارس را خلیج عربی می کرد و نه بی بی سی.

.

دوران بدیست، در«موقعیت دشوار ایرانی بودن»

.

پست وبلاگ بی بی سی فارسی

بی بی سی فارسی یا رادیو زمانه؟

.

پ.ن:

بی بی سی فارسی نقشه ها را عوض کرد و خلیج را به خلیج فارس تبدیل کرد، اشتباه کردم و جایی ذخیره نکردم، باید جایی Cache شده باشد اما من پیدا نکردم!

2007/03/21
Smells Like a teen spirit

- You don't have any other choice, you have to be a liar or a believer.

- Sorry Sir, the deaf-mute role is taken?

.

این روزها فیلم می بینم زیاد، کتاب می خوانم تا جایی که می شه، برای این که باشعور بشم، اما انگار شدنی نیست! تزریقی نیست بعضی چیزها...

.

- Who gives shit about being a magician these days?

- I do care, if you are!

.

و زمانی فرا رسید که آزادی به منتهای خود رسید، دورویی هم!

.

- Fame is a bitch goddess!

.

من خاطراتم را دوست ندارم

من تاثیر خاطراتم را دوست دارم!

.

- Believe me, He's a genius, he has no brain at all!

.

سایه می گفت کم پیدا شدی

هستم، اما نه جایی که انتظارش می ره،

همین هم یک قدمه به جلو!

.

- I'm just a lemon tree…

.

دست راست بعضی ها فقط به این درد می خورد که بگذارند روی انجیلی، قرآنی، چیزی و دروغ بگویند

دست راست بعضی هم به این درد که بگذارند زیر سرت!

.

Mrs Spring spring into spring every spring

This is SPRING!

.

بهار شد؟

عید شد و سال کهنه رفت و سال نوییتان مبارک و چه و چه؟

چه ساده...

...

از این که عادت می کنم به این همه نامردمی
از این که عادت می کنم به شنیدن خبرهای تک شب های زندانی و کاری نیست برای انجام
از تمام این ها
از تمام این ها
عذرخواه وجدانم خواهم بود
تا ابد
2007/03/04
یا حضرت عباس!!!






این که می بینید زیاد دور نیست، همین بغل گوش خودمان، فردای عاشورای 85، شهر قدس یا همان قلعه حسنخان، جایی که مردم همین سرزمین دیوارها را تقدیس می کنند....
.
ببینید شمایل حضرت عباس را که توفیق حضور اگر نداشتید باز نصیبی برده باشید، که به روز مکافات، شفاعت همین دیوار رهگشاست!
تعداد بازديد ها :