زندگی روی ترن هوائی
2006/05/23
Life is a RIGHT not an obligation


Life is a RIGHT, not an obligation

" دریای درون " ستایشگر مرگ نیست
ستایشگر زندگی هم
ستایشگر حق انتخاب زندگیست
دلزده ازهمه حجم عظیم تلاش خودخواهانه عرف برای زندگی گیاهی
این که تصمیم گیرنده تو نیستی
ماییم با شنل های بلند و لباس های فاخر و دهان های گشاد و حس های کور خودخواهانه
.
There’s only one thing worse than the death of a son…
And that is he wanting to die

پدر کمرنگیست این پدر
حرف نمی زند
خرابکار است و گوشه گیر
در آستانه کودکی دوباره
ولی نشتر می زند به تمام حقی که به پسر می دهی
وقتی همه چیز را می داند و فریاد می زند که نمی خواهد این آگاهی بی رحم را
فریاد که نمی زند که هیچ
نگاه می کند
نگاهش سوراخت می کند
حتی از پشت پرده نقره ای
.

رامون نوستالژی پدر داشتن / بودن دارد
این را به گور خواهد برد
.
I’m your bigger brother

برادر دوست داشتنی است
سرراست نیست اما
خشمگین و غمگین مدام
پنهان می کند تمام حس برادر / پدر وار را پشت سهم خواهی های ناچیز
پشت این " من برادر بزرگترم "
تا فقط یک جمله را نگفته بگذارد برای من بیننده
" دوستت دارم "
.
برادر دوست داشتنی تر است برای من
.
It’s like when my father looks at the sky and says “Tomorrow is going to rain” and it does…
It’s a feeling

رامون قدیس نیست
پرهیزگار هم
سمبل عشق به زندگی است
با تمام گناه های عقوبت وارش
با تمام کشیش های دهان گنده اش
فیلسوفی است بسته ابدی به تخت
که برای لمس کردن راه می رود
برای راه رفتن پرواز
برای پرواز فکر
رامون نگاه لذت بار به زندگیست
.
When you can’t escape and depend constantly on others, you learn to cry by laughing

مسئله دقیقا همین جاست
مساله برای رامون دقیقا همین جاست
بی فاصلگی خنده ها و گریه ها
بی مرزی تلخی و شیرینی
تاب بی فاصلگی ندارد جسم همیشه بسته به تخت
با رویای دریای آبی پشت کمی پرده و پنجره
.
رامون، فاصله ها را فراموش می کند
رنجی از این عظیم تر
که برای لمس یک دست
چند متری و
نتوانی؟
.
Why…?
Why…?
Why can’t I be happy with this life

این سوال نیست
جواب فیلسوفانه ایست به تمام " نه " گویان
با نمایش هق هق گریه دلتنگ شبانه
برای اولین بار رفتار از جستار پیشی می گیرد
فقط با نمایش هق هق گریه دلتنگ شبانه
.
The sea inside
The sea inside
And in the weightlessness of the bottom
Where dreams come true
Two wills come together to make a wish come true
Your look and my look
Like an echo repeating
Without words
Deeper
Deeper
Beyond everything through the blood and the bones
But I always wake up
And I always wished I’d be dead
To stay with my mouth
Entangled in your hair

ستایش فارغ از جنس گونگی لذت
برای من
تعریف دقیقی است این
حتی اگر هر بار هق هق گریه امانم را بگیرد
در منتهای لذت
تعداد بازديد ها :