زندگی روی ترن هوائی
2006/06/04
برای کسی که هرگز این نوشته ها را نخواهد خواند

«و تمام‌ جهان‌ را يك‌ زبان‌ و يك‌ لغت‌ بود. و واقع‌ شد كه‌ چون‌ از مشرق‌ كوچ‌ مي‌كردند، همواره ‌اي‌ در زمين‌ شنعار يافتند و در آنجا سكني‌ گرفتند. و به‌ يكديگر گفتند: «بياييد، خشتها بسازيم‌ و آنها را خوب‌ بپزيم‌.» و ايشان‌ را آجر به‌ جاي‌ سنگ‌ بود، و قير به‌ جاي‌ گچ‌. و گفتند: «بياييد شهري‌ براي‌ خود بنا نهيم‌، و برجي‌ را كه‌ سرش‌ به‌ آسمان‌ برسد، تا نامي‌ براي‌ خويشتن‌ پيدا كنيم‌، مبادا بر روي‌ تمام‌ زمين‌ پراكنده‌ شويم‌.» و خداوند نزول‌ نمود تا شهر و برجي‌ را كه‌ بني‌آدم‌ بنا مي‌كردند، ملاحظه‌ نمايد. و خداوند گفت‌: «همانا قوم‌ يكي‌ است‌ و جميع‌ ايشان‌ را يك‌ زبان‌ و اين‌ كار را شروع‌ كرده‌اند، و الا´ن‌ هيچ‌ كاري‌ كه‌ قصد آن‌ بكنند، از ايشان‌ ممتنع‌ نخواهد شد. اكنون‌ نازل‌ شويم‌ و زبان‌ ايشان‌ را در آنجا مشوش‌ سازيم‌ تا سخن‌ يكديگر را نفهمند.» پس‌ خداوند ايشان‌ را از آنجا بر روي‌ تمام‌ زمين‌ پراكنده‌ ساخت‌ و از بناي‌ شهر باز ماندند. از آن‌ سبب‌ آنجا را بابل‌ ناميدند، زيرا كه‌ در آنجا خداوند لغت‌ تمامي‌ اهل‌ جهان‌ را مشوش‌ ساخت‌. و خداوند ايشان‌ را از آنجا بر روي‌ تمام‌ زمين‌ پراكنده‌ نمود.»*
.
.
حالا متوجه می شی که چرا زبون همدیگه رو نمی فهمیم احمق جان؟
که چرا یک کلمه از حرفامو نمی فهمی؟
تقصیر اون بالاییه س چون
خواستم بدونی...
.
* عهد عتیق - کتاب پیدایش - آیه یازدهم - برج بابل: از سام تا ابرام
تعداد بازديد ها :