زندگی روی ترن هوائی
2006/07/19
دنیای دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ی بلاگفا : جایی که کامنت ها تبدیل به پست می شوند
آقا جان، این قرار بود یه کامنت باشه، یعنی الان هم هست، فقط قرار بود توی کامنت دونی شما هم باشه ولی فعلا که نیست، دوروزه دارم دست و پا می زنم که کامنت بذارم اما این سیستم کامنتینگ بلاگفا حسابی از خجالتمون در اومده و اجازه نداده این کارو بکنم، خب منم پستش می کنم تا حالت جا بیاد و بلکه از بلگفا بیای روی بلاگ اسپات.
آهان، راستی، این کامنت مربوطه به این پست نقد از کنار که خیلی غیر منتظره بود، ببخشید که رعایت قوانین نوشتاری و گفتاری رو نکردم، چون با دید کامنت نوشته بودمش!
.
اگه سیستم کامنتینگ بلاگفا جواب داد خودت زحمت کپی کردن این ها روی توی کامنت هات بکش آقا جان، البته به اسم من!
.
توصیه اخلاقی: به سرورهای ایرانی اعتماد نکنید، به بلاگ اسپات بپیوندید!
.
ببین، من کاملا موافقم با ابن که این جنبش محدوده و نخبه گراست و مردمی نیست، قبلا هم یک بار گلوم رو پاره کردم، اما واقعیت اینه که روز تولد فاطمه روزی نیست که بشه صدایی به صدایی برسه، چون این روز مدتهاست که کارکرد خاص خودش رو داره و اگر خانم های اکتیویست بخوان روی فعالیت در این روز فکوس کنن باید اول ساختار موجودی رو بشکنن که این بار نه توی ذهن دولتمردا که توی ذهن مردمه. بذار واضح تر بگم، برای مردم جا افتاده که روز زن یعنی روز مادر، روز شادی، هدیه دادن و هدیه گرفتن، برای گفتن از تلخی ها و کمبودها در این روز دل شیر لازمه و صبر ایوب و یک سری چیزهای دیگه.

بعدش هم دلیل دیگه ای هست که مخالفم، این اتفاق اگر بیفته یک یا دو سال جواب می ده، بعدش می دونی چی می شه؟ جنبش بیداری زنان اسلامی (که همون موقع با مدیریت چهار تا خانم نماینده مجلس و آبادگر وایثارگر تشکیل شده) میاد وسط و با حمایت و بودجه دولتی اصل قضیه رو منحرف می کنه، می دونی که، ورزشگاه آزادی رو می گیرن دستشون و پرچم تکون می دن و خوشحالن.

یک چیز دیگه هم هست، این جنبش باید ماهیت غیر دولتی بودن خودش رو حفظ کنه، اگر نزدیک بشن به دولت عین ایکاروس می شن، موم هاشون آب می شه و با کله می خورن زمین.

دلیل دیگه هم که این روز جواب نخواهد داد اینه که اصولا این روز اسلامیه و قوانین اسلامی کافی نیست در مورد احقاق حق و حقوق زنان، اصولا نمی شه از حق حضانت در یک روز اسلامی حرف زد، چون خود قوانین اسلامیه که مشکل رو ایجاد کرده.

بعدش هم توی ساختار اجتماعی ی که عامه مردم آگاه نیستن جنبش ها باید از نخبه گرایی شروع کنن، این واقعیته، ولی یک جایی باید این نخبه گرایی تبدیل بشه به عام گرایی، می دونم حرفت اینه ولی گمونم راهش این نیست.

بیشتر معضلات زنان اگر چه به ظاهر مشکل ناشی از اسلامه اما عملا معضل اجتماعیه، اگر این برچسب اسلامی بودن رو از روشون بکنیم راحت تر می تونیم راجع بهشون حرف بزنیم و راحت تر هم می شه کارمون رو پیش ببریم، مسئله این جاست که اگر قرار باشه تغییری ایجاد بشه باید با زیرکی و هوشمندی تمام از خوردن برچسب ضداسلام بودن شونه خالی کرد، چون هم عموم مردم و هم دولت نبست به این قضیه حساسن، کار ضد قوانین اسلامی هم اگر انجام می دیم نباید که داد بزنیم، اینو برای کسایی می گم که تا هر حرفی به میون می آد سریعا پای اسلام و آخوند رو وسط می کشن، اگر کسی نتیجه می خواد زیاد نباید تابلوبازی در بیاره!

میثم حرفی رو می زنه که دیده، من هم این رو دیدم، آدمایی که بیرون اکتیویستن و خونه که می رسن چنان لی لی به لالای مردای خونه می ذارن که صد رحمت به جده مادری ایشون، اما نمی شه همه رو با یک چوب زد، چون مثال نقض هم فراوونه حسابی، چیزیه که این رو هم زیاد دیدم و میثم هم حتمن که زیاد دیده.

از کامنت پرستو خوشم نیومد، فکر می کنم دید جالبی نیست این که بگیم : «گر تو بهتر می زنی بستان بزن»، این ایده جذبی نیست، دافعه داره، پرستویی که تو متن جنبش زنانه می تونه با دید منتقدانه به این متن نگاه کنه و نظر بده، از اصل حرف درس بگیره یا این که نگیره، اگر هم تونست جذب کنه، ولی با این دید به راحتی آدمی که دغدغه داره و می شه جذبش کرد رو از دست می ده. بابا جان، توی شرایطی که کمتر کسی به فکر نبود این آدم در این مورد نوشته، چرا اگر اشتباه می کنه نباید اشتباهش رو گفت و سعی کرد برای «آوردن آدمها توی خط؟».

جمله آخریت رو نازلی راست می گه!
همینا دیگه!
.
.
این خبر رو که این رفیقمون یادمون آورد رو دیدید؟ خوندید؟
این مقاله را هم از دست ندهید اگر به مسئله لبنان هنوز علاقمندید
تعداد بازديد ها :