زندگی روی ترن هوائی
2006/09/06
هواپیماها سقوط می کنند، من دلیل می آورم

salam

too comeentaye matlabe akharetoon chizi naneveshtam chon osoolan hoseleye sar seda nadarm chandan!! ama do ta mored be nazaram resid , fekr konam har ki kami aghl dsashte bashe mifahme amalkarde in dolat ghabele defa nist o manam ghasde defa nadaram , ama fekr mikonam kami bi ensafie age sohghoote havapeymaha ro faghat bezarim be hesabe rejim o hey bad o birah begim , too zamani ke bishtar az 25 sale tahrimim az besyari janbeha na havapeyma behemoon mifrooshan o na hata lavazem yadakie asl ro ( jam bastam chon be nazaram manam jozi az in hokoomat o dolatam hata age nakhamesh o hata age behesh ray nadade basham ke nadadam! demokrasi yani hamin , na?) az bazare siah lavazem yadaki dast dovom o daste chandom ro ba chand barabare gheymat mikharim taze oonam age gir byad o befroosham o oroopa o amrika rahesh ro nabandan , midoonam bakhshe omdei az in tahrim ham masooliatesh ba amalkarde hamin dolate va hamin hokoomat , ama ghazieye havapeymaha va soghootha ro pas mishe az janbeye diogei ham did .

va masaleye dovom , migid az hemaghatemoon estefade mikonan ba narges , nafahmidam manzooretoon ro , narges che rabti be hemaghat dare , rastesh nemidoonam dastanesh chie o sakhtesh chejoore ( na bekhatere jeste roshanfekri chon karam joorie ke sobh saate 4 bidaram o baraye hamin nemitoonam ta 12 ham bidar bemoonam vagarna shayad mididam ) hads mizanam yeki az hamin serialhaye dozarie tv ast , ama masale ine ke hameye donya tv karesh hamine , sargarm kardan o barname sakhtan baraye ameye mardom , hamin darsade binandeha o bahs barangizie ghazie beine hata kasai ke tamame dastan ro midoonan o hey ghor mizanan ke sakhife o ahmaghane ( nermoonash too hamin webloga zyade , taraf vasght nadare sar bekharoone ama ta tahe dastan ro midoone ) midoonanesh , neshoon mide etefaghan inbar tv karesh ro khoob anjam dade , tv nabayad ke baraye oon dastei ke dah farman mikhoonan o se range kishlofski mibinan barname besaze , bayad baraye oon kargar o karmand o ranandei ke asr myan khoone o tokhme o miva myaran o mishinan joloye in safhe ta vaghte khab barname besaze o sargarmeshoon kone.na?

خب، این نامه دوستی است که علاقه ای به سر و صدا نداشته است، بی سر و صدا نامه ای فرستاده که من ترجیح میدهم همین جا جواب نامه اش را بدهم.

در مورد مورد اول یعنی سقوط هواپیما:

با شما موافق نیستم که سقوط هواپیماها در ایران بیشتر به دلیل تحریم و عملکرد دولتهای اروپایی و آمریکایی است. کشور ما تحت تحریم خرید هواپیما نیست، قضیه بیست و چند سال تحریم هم اطلاعات اشتباه است.

قانون داماتو:

از سال 1996 بنا به قانون داماتو کلیه شرکتهایی که ظرف یک سال بیش از چهل میلیون دلار در ایران سرمایه گذاری کنند از داد و ستد با دولت و شرکتهای آمریکایی منع خواهند شد. پس این تحریم خیلی هم قدیمی نیست.

خب، قیمت یک هواپیمای نو چقدر است؟ با توجه به تعدد شرکتهای تولید کننده هواپیما در اروپا و آسیا و بلوک شرق (نه الزاما شرکتهای چند ملیتی) دولت ایران توان خرید حداقل یک هواپیمای نو از هر کدام از این شرکتها در ظرف یک سال را دارد (نه الزاما هواپیماهای بلند پرواز فوق مدرن) که با یک حساب سرانگشتی می توان سالیانه پنج هواپیمای نو به ناوگان هوایی ایران اضافه کرد بدون این که قانون داماتو گریبانگیر شرکت های طرف قرارداد گردد.

هواپیماهای روسی:

اکثر هواپیماهای روسی موجود در ایران یا به قیمت نازل به صورت دست دوم از طرف های سوم خریداری شده اند و یا تحت اجاره شرکت های هواپیمایی ایران هستند، اما این دلیلی برای ارائه کیفیت نامناسب خدمات از جانب شرکت های ایرانی نیست زیرا:

اولا شرکت های روسی عملا مشکل چندانی با فروش قطعات به ایران ندارند و در صورت تمایل دو طرف حجم این معاملات قابل مخفی کردن است، همان طور که صنایع نظامی این کشور هیچ محدودیتی برای فروش محصولات خود به ایران قائل نیست.

ب: شرکت های ایرانی الزامی به اجاره هواپیماهای بی کیفیت روسی ندارند، اجاره هواپیماهای مناسب تر هم قابل انجام است.

اما مشکل این جاست که به دلیل قیمت پایین بلیت هواپیما در ایران و زیان ده بودن صنعت هوایی و سودجو بودن عاملین صنعت هوایی کشور عملا طرف ایرانی تمایل به خرید قطعات یا اجاره هواپیماهای مناسب را ندارد.

قوانین نانوشته:

گمانم ماجرای مک فارلین یا «کونترا-گیت» خاطرتان هست، در زمان جنگ تحمیلی، ایران از طرف امریکایی تسلیحات دریافت می کرد و پول آن صرف کمک به شورشیان کونترا می شد، هواپیمای مک فارلین بیچاره حامل موشک های اسرائیلی هاوک بود (در واقع از اسرائیل هم اسلحه دریافت می کردیم!!!) که قرار بود بر ضد عراق به کار گرفته شود.

این مثال نمونه ای از قانون نانوشته ای است که وجود ندارد اما قابل اجراست، قدر مسلم این قوانین نانوشته در مورد صنعت کاملا صلح جویانه هوایی نیز قابلیت اجرا دارد. اما به نظر نمی رسد طرف ایرانی تمایل چندانی به اجرای این سیاست داشته باشد، جان شهروندان ارزش کمتری از مصالحه های پشت پرده دارد.

مسئولین خرید:

فقط یک مثال می زنم، برای خرید پنج دستگاه هواپیمای دست دوم از یک دولت بی طرف پنجاه میلیون دلار در اختیار هیات خرید قرار می گیرد، پس از خرید هواپیماها و پس از بازرسی مشخص می شود که هواپیماها قابلیت استفاده ندارند و به درد اسقاطی های میدان شوش می خورند، با کمی تفحص بیشتر کاشف به عمل می اید که این هواپیماها هر کدام به قیمت یک میلیون دلار خریداری شده اند، چهل و پنج میلیون دلار ناپدید می شود!

دلایل دیگر:

خب دلایل دیگر هم فراوان است، گمانم همین ها کفایت می کند برای مقصر دانستن مجموعه حکومتی ایران، مثلا این که در کنار سرمایه گذاری در صنعت های مختلفی مثل ژنتیک و میکروب شناسی و انرژی هسته ای و ... ایران توان سرمایه گذاری در صنعت هواپیما سازی را نیز داشته است اما جز تولید هواپیمای «یاک-140» با همکاری طرف اوکراینی شاهد پیشرفتی در این زمینه نبوده ایم و گمانم به این زودی هم نخواهیم بود، در صورت نیاز باز هم این بحث را ادامه می دهم.

دلیل محکم تر:

مردم چه گناهی دارند؟ کافی نیست؟

دموکراسی:

این مسئله اما ربطی به هواپیما ندارد، مسئله فقط دموکراسی است به عنوان یک مدل حکومتی. اگر معتقدید که این دموکراسی است (و نه شبه دموکراسی) که بحثی ندارم، اگر هم که معتقدید که این دموکراسی نیست و نوشته اید که این دموکراسی است که باز هم بحثی ندارم.

نرگس:

این پست طولانی شد، در پست بعدی در مورد نرگس خواهم نوشت!

تعداد بازديد ها :