شرق توقیف شد، نامه هم
ان شا الله از فردا کیهان می خوانیم!
.
بی عار شده ایم و سترون،
بی شرق و نامه و هزار چیز دیگر هم می توان زندگی کرد،
مگر بدون آفتاب امروز و زن و نشاط و جامعه نشد؟
و مگر جز همین می خواستند؟
این که عادت کنیم به نبودن روزنامه هامان و فیلتر کردن وبلاگهامان؟
عادت می کنیم به بی شرقی هم، مثل بقیه چیزها!
.
کک هایمان حال تکان خوردن هم ندارند، چه برسد به گزیدن!!!
.
.
پ.ن:
شما این نوشته را بگذارید به حساب غر زدن های کسی که عادت کرده بود به باز کردن صفحات هر روزه شرق و از الان به فکر خماری روزهای در پیش است!!
هزینه دادن که پیشکش!!!!