ما قبل اوّل: بدین جهت که ما بر این باوریم که شایعه پراکنی اصولا چیز خوبی است و حدس زدن این که چه اتّفاقی در شرف وقوع است از آن هم بهتر است و در این راستا که ما به هر حال راننده ایم و بیشتر از شمایان پیاده با امور خیابان و پیاده رو آشناییم، تصمیم به کمی شایعه سازی گرفته ایم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
اوّل: آقا جان، ما فکر می کنیم که این عملیات تپّه سازی و درّه سازی در پیاده روهای خیابان ولیعصر که جماعت پیاده را به بز های کوهی بسیار ماهری تبدیل کرده است (بز کوهی هم در این اوضاع پاپیچ می شود به خدا!) کلک آقایان است برای قطع (قتل) دسته جمعی درختان خیابان ولیعصر، حالا چرا؟ خدمتتان عرض می کنیم:
برادران زحمت کش شهرداری طیّ یک طرح جهادی تمام جداول دو طرف درختان را از جا در آورده اند و با حفر جوی کوچکی در پیاده رو عملا تصمیم به حذف جوی بزرگ خیابان ولیعصر را دارند، و با توجّه به وسعت این طرح (که تمام طول بزرگترین خیابان پایتخت را در بر می گیرد) و هزینه هنگفتی که برای این طرح شده است، بسی خوش خیالی است اگر که فکر کنیم این دوستان زحمت کش فقط برای نیم متر تعریض خیابان دست به اقدامات فوق زده اند، بل در تلاشند که حریم خیابان را تا جوی های کوچک تازه تاسیس گسترش دهند و نتیجه چیزی نخواهد بود جز از بین رفتن درختان کهنسال خیابان ولیعصر، حالا خودشان هم درختان را قطع نکنند درختان بی حفاظ خشک می شوند و نابود و خود مردم و کسبه درخواست می کنند که درختان مزاحم را قطع کنند، باورتان نمی شود؟ کمی صبر کنید.
دیّم: باور کنید این شایعه نیست، تحلیل منطقی اتّفاقات است!
سیّم:
Khabare Foori: Hozoore karshenase giahane daroee: sarkar khanome Ahmadi rad baraye pasokh be soalate shoma dar omore mokhataban(yekshanbeh 1385-8-21) Saate
«دوستان عزیز به منظور پاسخگویی به سوالات شما عزیزان در بخش گیاهان دارویی روز یکشنبه 21 آبان ماه 1385 سرکار خانم احمدی راد پژوهشگر طبّ گیاهی و کارشناس گیاهان دارویی در امور مخاطبان حضور دارند. شما عزیزان می توانید برای طرح پرسش های خود با شماره تلفن های 22365019-20 و یا ایمیل JJTV@IRIB.IR تماس حاصل نمایید. ضمنا با مسنجر امور مخاطبان (JJTVN_IR) نیز می توانید سوالات خود را مطرح نمایید.»
چهارم: شان نزول سیّم این است که این دوستان جی جی تی وی رفته اند و دیتابیس ایمیل جایی را خریده اند (دزدیده اند شاید) و برای ما هی خبر فوری می فرستند (که حکما ما هم به خبر های فوری ایشان هی احتیاج داریم که بدانیم مثلا گل گاو زبان برای چشم درد مفید تر است یا قوّه باح!) و ما هم مانده ایم چه کار کنیم با این اسپمر دولتی که بیخ ریشمان آویزان است و دکمه Unsubscribe هم ندارد تا حجّت را تمام کرده باشد بر عموم مسلمین.
پنجم: اشتراک ایمیلی غیر قابل لغو یعنی چه؟ (به جان مادرم من نرفتم تو شبکه شون عضو بشم!)
ششم: دیروز هم یک نفر در سیمای ج.ا.ا با افتخار می گفت که از اوّل سال تا به حال یکصد میلیون اس ام اس تبلیغاتی (شما بخوانید اسپم تبلیغاتی) برای مشترکین محترم فرستاده شده است و از این به بعد هم فرستاده می شود تا جانتان در بیاید!
هفتم:
سوال: توقّع بیخودیه که انتظار داشته باشیم دولت حقوق مصرف کنندگی مون رو رعایت کنه؟ اون هم وقتی که برای خدمات ارائه شده پول پرداخت می کنیم؟
جواب: بله.
هشتم: با این یاد چیزی نمی افتید؟
اوّل: زیتون راست می گه به خدا، مردم ما جنم دارن، خوبش رو هم دارن، فقط کافیه کسی هدایتشون کنه!
دوّم: ویزیتورهام 6 برابر شدن، نمی دونی با چه جدّیتی سرچ می کنن زهرا امیرابراهیمی!
سوّم: خوشحالم که جواب سرچشون می رسه به من، به هوای لینک فیلم می آن اینجا و چیزی دستگیرشون نمی شه!
قبل از چهارم: این عکس که این جاست آمار Webstats4u ی من نیست که، یک جور علّاف سنجه!
چهارم: اگر دو روز ننوشتم معنیش این نیست که حالم بده، معنیش اینه که شاید حالم بد باشه شایدم نباشه!
چهار و نیم: خدایا، این نازلی دخت آیدین را از جمیع بلیّات محافظت بفرما!
پنجم: The Decemberists گوش کنید، با این هم رستگار می شید!
ششم: سایت این گروه دیگه واسه چی فیلتره آخه؟
هفتم: kjASHFDSDFAFHAGHDFASUGHASDJFG
هشتم: اینم لینک موزیک
Save Target As: -------> The Perfect Crime 2
مدام خواستم ننویسم از حرف هایی که این روزها هست که: «دیدی آن چه که نباید؟»
خواستم ننویسم از چیزی که نباید و نشاید از آدمی که شاید و باید با دو واسطه آشنای هر کدام ماست و کافه نشینی ست نهایت دو میز آن طرف تر ما، امّا وقاحت از حدّ می گذرانند جماعت!
.
در حیرتم از آداب مردمی که به دنبال فیلم «سکس خواهر بهروز» فضای مجازی را شخم می زنند و نگاه نمی کنند که این خواهر بهروز نیست آن جا، انسانی است مثل خود ما (اگر که خودش باشد) که ستاره سینماست امّا نه ستاره سینمای پورنوی آن ها!
اصلا کسی یادش هست که در آن سریال لعنتی اسم زهرا امیرابراهیمی چه بود؟ همه از بهروز و شوکت و خواهر و دخترش حرف می زنند و این زهراست که وابسته شده به فرهنگ نداشته ایرانی که نرگس قهرمانش است و بهروز و شوکت ضدّ قهرمانش.
و زیاد نگذشته است از زمانی که کارگردان هندی دوره افتاده بود تا انتهای داستان فیلمش را تعریف کند برای جماعت هموطن که با نمایش فیلم سینما ها را آتش نزنند، که قهرمان خوب داستان در انتها می مرد و این به مذاق تماشاچی هندی خوش نمی آمد. قهرمان هندی باید که زنده بماند، حتی در فیلم!
هندی های بی اسطوره (تاریخ هند پر از خداست، اسطوره ندارند و کم دارند این جماعت قدیمی!) قهرمان که می سازند تا پرستشش نکنند دست بر نمی دارند و ما قهرمان می سازیم تا خرابش کنیم و اصلا برای همین قهرمان می سازیم، که هر که بالا رفت را با سر به زیرتربکشیم که اگر جز این بود برای هیچ کدام ما مهم نبود، مثل همان دختر دورگه ایرانی / سوئدی که پورن استار محبوبی هم هست و امّا قهرمان نیست و فراموش می شود به سرعت، فقط خواهر بهروز قهرمان ماست!
.
و اگر که این فیلم راست هم باشد، گناه زهرا چیست که عامدی و قاصدی، معرفت نداشته اش را به رخ کشیده است تا ثابت کند که چیزی بیش از حیوان نیست و مگر خود ما به وقت عشق بازی چه می کنیم جز آن چه آن ها می کنند و مگر جز این که تمنّای جسم و جان است این، که شاید قرار بوده روزگاری خاطره هاشان را بیاراید و امروز خاطر آزرده کرده دختر از همه جا بی خبر را؟
.
هر نگاهی که به این فیلم می شود همان سنگی است که به حریم خصوصی و عاشقانه انسانی زده می شود، و ماییم که سنگسار می کنیم روح آزرده آدمی را.
سنگسار اینترنتی زهرا امیر ابراهیمی را محکوم می کنیم.
.
مرتبط:
جنده اون كسي است كه رابطه ي خصوصي مي فروشه!
مسئله خصوصی یک زن یا حق مسلم ملی ؟