من به لیست اصلاح طلبان رای نخواهم داد چون:
1- فراموش نکرده ام که این دوستان کیند و کجایند و هنوز فراموش نکرده ام که اصلاح طلبیشان یعنی این که : «هر چیزی که من می گویم را تو گوش کن و بگو چشم.»
2- فراموش نکرده ام سوابق دوستان را در جریانات غیردموکراتیک دهه 60 و عدم پاسخگویی آن ها نسبت به آن اتفاقات
3- فراموش نکرده ام فرصت سوزی دردناک آن ها را در زمانی که ریاست جمهوری و مجلس و شوراها را در دست داشتند و چسبیدند به قدرتی که برای منافعشان به کار می آمد و بس.
4- فراموش نکرده ام که کودکیم در جنگ گذشته و نوجوانیم در سازندگی جیب تکنوکرات ها و جوانیم در کشمکش این گروه با آن گروه و امیدهایی که نا امید شد، که فراموش نکرده ام این حقّ را که بازیچه نباشم برای رسیدن دیگران به قدرت.
5- فراموش نکرده ام که فضای دموکراتیک به این معنی نیست که من به گروهی رای بدهم تا گروهی دیگر برنده انتخابات نباشند، که معتقدم این دور باطلی است تا ابد. ( انتخاب بین بد و بدتر الزاما انتخاب درستی نیست و در شرایط فعلی حاکمیت یکدست را به صلاح می دانم.)
6- به فتح سنگر به سنگر اصلاح طلبانه اعتقاد ندارم که چشم های گروه مخالف و شورای نگهبان بازتر از این هاست که مجلس را به دست اصلاح طلبان بسپارند و حتی در صورت فتح این سنگر نیز، آن را نه سنگری محکم که سنگری بی پناه می دانم در میان خطوط آتش دشمن که تلفاتش پیاده نظام همیشه در صحنه خواهد بود.
7- به توانایی اجرایی همه افراد این لیست اعتقاد ندارم، الهه راستگو تجربه مدیریت شهری دارد یا خواهر مری؟
8- نحوه حمایت این افراد از دوستانشان مثل دادفر و گنجی نشان می دهد که به هنگام بلا چه می کنند.
9- انتخابات شوراها را اجرایی می دانم نه سیاسی، بهره برداری سیاسی از انتخابات شوراها توسط گروه هایی که به خاطر بیرون راندن حریف از صحنه قدرت به ائتلاف می رسند نتیجه اش می شود عملکرد سال پایانی شورای شهر اوّل.
10- به منجی نیاز ندارم!
.
این لیست تا 100 هم قابل ادامه است، مسئله این است!
.
پ.ن:
بخوانید این متن خواندنی الناز را
بخوانید این نوشته خیلی صمیمانه!!! محمد جواد روح را