زندگی روی ترن هوائی
2006/03/26
کاپوتی

دیشب کاپوتی رو دیدم
به نظرم باید اسکار بازیگر نقش اول مرد روهر سال به چند نفر بدن
این دیوونه سیمور هافمن بازی نمی کرد، اختراع می کرد
فیلم هم دلنشین بود واقعا
همه این ها رو گفته که بگم نمی دونم چرا این جور شده
این فیلم هم در مورد یک جنایت احمقانه بود
و تلاشی که برای نجات اعدامی انجام می شه
و این که اعدامی هم انسانه
و این که اعدام کار زیاد درستی نیست انگار
(مطمئن نیستم هنوز)
ولی چیزی که گیجم کرده توالی این فیلم با این کتابه
قراره اتفاقی بیفته؟
یعنی قراره آدم بکشم؟
یا قراره از یک اعدامی دفاع کنم؟
یا ...؟
نمی دونم
فقط این رو می دونم که بیخود نیست این توالی
حتما من شعور درکش رو ندارم.
2006/03/24
مصائب دیکتاتور بودن
اول این که ضمن عرض تبریک سال نو به تمام دیکتاتورهای جهان در گوشه گوشه این جهان خاکی و آرزوی سالی پر از موفقیت برای این دوستان عزیز تبریک مضاعفی هم به خاطر انتخاب سه باره این رفیق لوکاشنکو به سمت ریاست جمهوری بلاروس خدمتشان عرض می کنم، امیدوارم هر وقت دلتان برای ودکاهای دوآتیشه روسی تنگ شد یا تقی به توقی خورد و مجبور شدید از مملکتان فرار کنید این رفیقمان به دادتان برسد.
دوم هم این که عجب!!!!
سوم هم این که رفیق رئیس جمهور بلاروس (رفیق رئیس جمهور هم معجون مزخرفیه ها!) که با 82 درصد آرا برای سومین بار به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدی، لطفا یک ذره فکر کن بعد حرف بزن، اگر بلد نیستی هم به همین رفیق پوتین خودمان بگو یک دانه مشاورفرد اعلای "حرف زدن" به همراه کادوی انتخاب شدنت برایت پست کند که آبروی این سبیل های قشنگ محفوظ بماند، آخر پدر جان، وقتی به اعتبار صندوق های رای بیشترین میزان رای بزرگترین مخالفت 6 درصد هم نمی شود و اگر همه مخالفانت را روی هم جمع کنیم 18 درصد آرا را کسب می کنند (که تازه نفر چهارم هم همچین مخالف نبوده!) خب پس چرا حرف از "خرد کردن گردن کسانی که بخواهند انقلاب رنگی راه بیاندازند" می کنی؟
اگر آماری که میگویی درست باشد که 18 درصد خود به خود هیچ غلطی نمی توانند بکنند، کافی است فقط نصفی از طرفداران شما ماتحت مبارکشان را نیم متری حرکت بدهند، مخالفانت از ترس زهره شان میترکد و همه چیز حل می شود، نکند شما هم حضرت ابوالفضل دارید؟ فعلا که دم این خروس رای گیری باورکردنی تر است.
چهارم هم این که گند زدم به هر چی دموکراسی کمونیستیه (مخصوصا مدل روسیش).
2006/03/21
Dead Man Walking
لحظه سال تحویل به خیر و خوشی زیر پتو برگزار شد
با "گامهای مرد محکوم" خواهر هلن پریجین
آن قدر فیلمش را دوست داشتم که کتابش را یک نفس بخوانم
بسیار تکان دهنده تر از فیلمش بود
هرچندهنوز بازی سوزان ساراندون و شون پن جلوی چشمهامه
و موزیک نصرت فاتح علی خانش توی گوشهام
بالاخره اعدام کار درستی هست یا نه؟
هنوز توان کنار آمدن با قضیه را ندارم

آخرین پاراگراف کتاب مربوط است به مکالمه خواهر پریجین با رئیس سابق هیات عفو ایالتی
اعترافات مارسلاس تکان دهنده است
وقتی که به بی گناهی کسانی ایمان داشته و به خاطر منافع مادی وسیاسی و... حکم به اعدام داده است.
آخرین جملات از مارسلاس است:
"بله. چنان جرمهایی را مرتکب شدم. من بر مسند قضاوت نشستم و درباره آن محکومان آن چنان داوری کردم.درباره گناهکار و بی گناه.اما من کی بودم و چرا بایستی بر کرسی قضاوت می نشستم؟ این موضوع هنوز مرا رنج می دهد. متاسفم. واقعا متاسف و پشیمانم."

پی نوشت:
سالی که با این فکرها شروع بشه بیشتر باید خطرناک باشه تا نکو
یا مقلب القلوب و الابصار
این را کمی با دقت بخوانید
به جای "یا مقلب القلوب و الابصار" همیشگی اصلا
قشنگ تر نیست؟


So this is the new year
And I don’t feel any different
The clanking of crystal
Explosions off in the distance (in the distance)

So this is the new year
And I have no resolutions
For self assigned penance
For problems with easy solutions

So everybody put your best suit or dress on
Let’s make believe that we are wealthy for just this once
Lighting firecrackers off on the front lawn
As thirty dialogues bleed into one

I wish the world was flat like the old days
Then I could travel just by folding a map
No more airplanes, or speedtrains, or freeways
There’d be no distance that can hold us back

There’d be no distance that could hold us back
There’d be no distance that could hold us back

So this is the new year
So this is the new year
So this is the new year
So this is the new year

*شعر از کشف مهم موسیقیایی سال قبل خودمه:
Death Cab for Cutie : The New Year
تصاویر ژنتیکی
مرد حباب می سازه
یکی، دوتا، سه تا،صد تا شاید...
همزمان میان توی آسمون، خوش شانس هاشون بیشتر از چند ثانیه دووم نمیارن، می میرن به سرعت
تو نشستی روی لبه سکوهای ورودی برج آرین
سیگار می کشی
نگاهش می کنی
می خواستی بری تو، حالت به هم خورده بود از این همه جینگولی مستون های داخل محوطه
صف جلوی میتاکیش
برگشته بودی
"این جای پارک ماست، قانون می گه حق با کسیه که دنده عقب..."
هدفونت رو می ذاری توی گوشت
موزیک گوش می کنی
برای صدمین بار شاید

Hurray for a child that makes it through
If there's any way because the answer lies in you
They're laid to rest before they've known just what to do
Their souls are lost because they could never find
?What's this life for
مرد هنوز حباب می سازه
به نظر حتی به فکر فروختن دستگاه های حباب سازش هم نیست
فقط حباب می سازه
به روبرو نگاه می کنه
به هیچ جا نگاه نمی کنه
چشم هاش دارن می بینن فقط
دو تا از همون جینگول ها جلوش می ایستن
چیزی می پرسن
حتی نگاهشون هم نمی کنه
حتی به ساقهای سفید و قلمیشون
"این که دیگه جلوی چشماته لعنتی"
هیچی نمی گه
حتی وقتی که هم قطارهای کوچیک تر فالفروشش سر به سرش می ذارن
فقط حباب می سازه این مرد
لذت می بره از کاری که می کنه انگار
انرژی هسته ای هم اصلا حقش نیست
حتا یه خونه
یا یه کار آبرومند
احتمالا نمی دونه چقدر سخته خوندن "زندگی در دنیای متن" پل ریکور
I see your soul it's kind of gray
You see my heart you look away
You see my wrist I know your pain
I know your purpose on your plane
Don't say a last prayer because you could never find
?What's this life for
سیگار می کشی
گوش می کنی
نگاه می کنی
But they ain't here anymore
Don't have to settle the score
Cause we all live under the reign of one king
But they ain't here anymore
Don't have to settle no god damn score
Cause we all live under the reign of one king
But they ain't here anymore
Don't have to settle no god damn score
Cause we all live under the reign of one king

اگر تصویرهای ژنتیکی رضا قاسمی ذره ای واقعیت داشته باشن
اگر زمان لحظه ای متوقف بشه بین همین دود سیگار وهمین حباب ها
اگر از بالابه این صحنه نگاه کنی
اگر...
اگر...
اگر...


این تصویر ژنتیکی امروز من بود
این تصویر ژنتیکی این ماه من بود
این تصویر ژنتیکی امسال من بود


پی نوشت:
یادت هست اون روز که با هم خوندیم که Creed هم Disband شد؟
یادت هست که گریه کردم؟
به خاطر همین بود رفیق

پی پی نوشت:

اگر روزی روزگاری دیدید که کسی وسط خیابون های این شهر داره تنهایی شعار می ده:
"علاوه بر انرژی هسته ای داشتن خانه هم حق مسلم ماست"
"علاوه بر انرژی هسته ای داشتن شکم سیر هم حق مسلم ماست"
"علاوه بر انرژی هسته ای داشتن شغل مناسب هم حق مسلم ماست"
"علاوه بر انرژی هسته ای داشتن لباس مناسب هم حق مسلم ماست"
بیایید جلو، سلام علیک کنید، گاز نمی گیرم، قول قول
تعداد بازديد ها :