به مبارکی و میمنت قسمت دوم طرح ارتقای امنیت اجتماعی تحت عنوان مبارزه با اراذل و اوباش انجام شد، اما چند نکته باقی ماند که انگار قرار نیست بهشان توجه کنیم!
اولین اتفاق شکل و شمایل برخورد پلیس با متهمین و مجرمین است، کردن لوله آفتابه در دهان متهم ، خواباندن متهم به روی زمین و نوازش با کف پوتین، زدن متهم با باتوم در حالی که هیچ وسیله و امکانی برای فرار یا مبارزه متهم متصور نیست، همه این ها و بسیاری اتفاقات دیگر که قاعدتا از چشم مردم عادی پوشیده است نمونه بارز هتک حرمت انسانی است.
در حقیقت پیه چرب این اراذل و اوباش به تن بسیاری از ما خورده است و خیلی از ما دست کم یک بار طعم تلخ نا امنی به وجود آمده از جانب اینان را مزه کرده ایم، ولی میزان جرم (هر چقدر هم که باشد) به پلیس یا ناظم قانون این اجازه را نمی دهد که در مقابله با او، در حالی که شرایطی برای مقاوت ندارد، از هر روش نا جوانمردانه ای استفاده کند، اتفاقی که در سطح گسترده تری در زندان ابو غریب عراق افتاد، نظامیان آمریکایی به این معتقد بودند که این افراد دستگیر شده تروریست اند و هیچ عملی در مقابل آن ها مذموم نیست، واکنش جامعه و افکار جهانی چیز دیگری را ثابت کرد.
دومین نکته به عادات پلیس بر می گردد، پلیسی که در مقابل این افراد به این شکل از لگد و باتوم استفاده می کند به راحتی در تجمعات دیگر هم از قدرت حقه خود استفاده می کند، زیرا این شکل برخورد برای پلیس نهادینه شده است و بنا به تعریف هدف (target) قادر به تکثیر آن است، هدف بعدی می تواند تجمع معلمین یا زنان و یا دانشجویان باشد، در واقع جنس لگد پراکنی عکس های پایین یکیست.
نکته سوم به عملکرد پلیس بر می گردد، نیرویی که فقط در مدت دو روز قادر به دستگیری 80 درصد اراذل و اوباش اصلی تهران است (نقل به مضمون از سخنان سردار رادان در سیما) به طور مشخص خود را متهم می کند، زیرا واضح است که پلیس از محل اختفا و نوع فعالیت های این افراد در طی سالها آگاه بوده است، اهمال ذر برخورد با این افراد در گذشته و برخورد مقطعی تحت عنوان «ارتقای امنیت اجتماعی» کلیت پلیس را به زیر سوال می برد .
.
سرخوشی مقطی ما در مقابل برخورد با اراذل و نا امن کنندگان جامعه نباید باعث چشم بستن بر واقعایات بی رحمانه موجود شود، شاید دفعه بعد خود ما در طبقه نا امن کنندگان اجتماع در بیاییم.
.
نوشته فهیمه خضر حیدری
عکس ها از خبرگزاری ایسنا و فارس و این سایت