اگر الان دهه هفتاد بود، تو نشسته بودی و با موهات بازی می کردی که تا دم کونت رسیده بود لابد، جوینت می کشیدی و لد زپلین گوش می کردی و دوست دختر لخت فنلاندیت رو نگاه می کردی و منتظر بودی که باز هندریکس گیتارشو آتیش بزنه یا پتی اسمیت لخت شه جلوی دوربینا!
.
اگه الان دهه هفتاد بود تو الان یک مبارز بودی، لابد می رفتی لبنان، کنگو، ایران، یا اصلا می رفتی مونیخ و اسرائیلی گروگان می گرفتی یا خیلی دست پایین ترش می رفتی اسرائیل و فلسطینی آتیش می زدی، هواپیماها هم واسه منفجر کردن بد نبود!
.
اگه الان دهه هفتاد بود تو یه مهندس شیمی می شدی تو بوستون، بعد می رفتی و با یک مهندس مکانیک چینی ازدواج می کردی و بچه دار می شدی و بچه هات رو تو تصادف از دست می دادی و زنت رو ترک می کردی و می اومدی ایران و مامانت واست یک دختر ترگل ورگل ایرانی آفتاب مهتاب ندیده جور می کرد و باز بچه دار می شدی و ...
.
اگه الان دهه هفتاد بود تو الان با هزار تا بی پدر و مادرتر از خودت خوابیده بودی، با هزااااااااار تا!
.
اگه الان دهه هفتاد بود، تو الان اینترنت نداشتی، نهایتش شریعتی بود و صمد، اونوقت نمی نشستی انقدر سرچ کنی «داستان زنا با محارم» و برسی به این جا، اصلا نمی تونستی به «داستان صکص با مادرم» فکر کنی که انقدر سرچ کنی تا تو صفحه هجدهم گوگلت برسی به من، می رفتی می نشستی یک گوشه ای و انقلاب می کردی دست کم، یک جایی توی این دنیا جات بود لا اقل!
.
اگه الان دهه هفتاد بود و تو جوینت کشیده بودی و با همون هزار تا بی پدر و مادر بالایی خوابیده بودی، انقدر بی پدر و مادر نبودی، انقدر دنبال «داستان صکص با آبجی کوچیکه» نمی گشتی، انقدر حرفه ای نه دست کم، به همون آبجی اکتفا می کردی...
.
اگه الان دهه هفتاد بود...